جدول جو
جدول جو

معنی کوه بشر - جستجوی لغت در جدول جو

کوه بشر
(بِ)
نام کوهی است و یوم البشر را بنام یوم الحجاف نیز خوانند. (از مجمع الامثال میدانی). و رجوع به یوم و متن مزبور شود، قشر بیرونی پوست. و قشر درونی را ادمه گویند. (ناظم الاطباء). بیرون پوست. (السامی فی الاسامی). در تداول تشریح چنانکه میرزا علی آرد: بشره مرکب از دو طبقه است یکی سطحی که بشرۀ حقیقی است و دیگری غائر که جسم مخاطی مالپیکی است. بشره طبقۀ قرنی بدون حسی است که کاملاً مهندم بر جسم حلیمی و دارای دو سطح است: اول سطح خارجی آنرا شکنجها و شیاره هایی که ذکر شده ثقبه های وسیعی است که معبر موهها و فوهات جرابهای دهنی و مجاری عرقند. دویم سطح داخلی که بسطح حلمی ادمه ملاصق و بواسطۀ خانه خانه های صغار زیادی که حلیمه ها در آنها مستقر و مثل غلافی آنها را احاطه نموده اند حفر شده است. گاهی دو حلیمه در یک لولۀ بشره جمع میشوند از سطح داخل بشره و از فزونیهایی که در کنارهای سنخها حاصل شده اند استطالهای شعریۀ بسیار دقیقی خارج میشوند که همان مجاری مخرجۀ غدد حامل عرقند که در خارج بشره باز میشوند استطالهای دیگر از آن خارج شده بمجاری مخرجۀ غدد دهنیه و بجرابهای شعریه میروند بقسمی که بهر سو یک غلاف بشره احاطه مینماید. بالجمله در مجاری غدد عرقیه ورقۀ بشره بسیار نازک میشود. (از تشریح میرزا علی). و رجوع به ص 691 به بعد همین کتاب شود، در فارسی اغلب بر ظاهر پوست چهره و خود روی و گونه ها اطلاق شود: و کسری را بمشاهدات اثر رنجی که در بشرۀ برزویه هرچند پیداتر بود رقتی عظیم آمد. (کلیله و دمنه). که اثر تغیر در هیأت و بشرۀ همایون توان دید. (سندبادنامه ص 222). و آثار تغیر و تفکر در بشرۀ میمون که صحیفۀ اقبال و دیباچۀ جلال است مشاهده میتوان کرد. (سندبادنامه ص 38). از آنجا که حس بشریت است با حسن بشرۀ او میلی بود. (گلستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
انسان، کنایه از آدمی جاندار متکلم و متفکر
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
کوهی است از کوههای سلمی. کوه سرخی است از جبال سلمی یکی از دو کوه طی. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حَ بَ)
ابوعبید سکونی گوید: حبشی کوهی است در خاور سمیراء، از آنجا به آبی از حارث بن ثعلبه موسوم به ’خوه’ روند. و دیگران گویند: حبشی به تحریک، کوهی در بلاد بنی اسد است. و در کتاب اصمعی آمده است: کوهی است مشترک میان چندین قبیله و به اطراف آن آبها باشد، مانند ’شبکه’ و ’خوه’ و ’رجیعه’ و ’ذنبه’ و ’ثلاثان’ و همه آنها ازآن بنی اسد است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
کوهی است در بلاد غطفان. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
به واو معروف، پشتاره که به پشت بردارند و این از اهل زبان شنیده شده. (آنندراج). کولباره. کوله باره. باری که بر پشت کشند. (فرهنگ فارسی معین). باری که بر پشت یا دوش برند و آن بزرگ نباشد. باری خرد که بر کتف توان بردن یا میان دو کتف. باری که بر دوش آدمی حمل شود. باری بر پشت طناب و رسن آن از یک سوی شانه بر سینه افتد و حامل، آن را بر دست دارد. پشته. پشتواره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
کوله بار آرزویی بست دل
کآسمان زد زور و از جا برنداشت.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان ریز که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
سنگتراش در کوه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوله بار
تصویر کوله بار
کولباره، باری که بر پشت کشند، بسته باری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوه سپر
تصویر کوه سپر
آنکه کوه را طی کند
فرهنگ لغت هوشیار
شجاع دلیر دلاور: دریا کشان کوه جگر باده ای بکف کز تف بکوه لرزه دریا بر افکند. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوه پشت
تصویر کوه پشت
قوی پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
الجنس البشريّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
Mankind
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
humanité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
人类
دیکشنری فارسی به چینی
نوع بشر، بشریّت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
نوع بشر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
มนุษยชาติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
umat manusia
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
מַנְשָׁיּוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
人類
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
인류
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
ubinadamu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
insanlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
মানবজাতি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
मानवता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
Menschheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
mensheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
людство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
человечество
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
ludzkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
humanidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
humanidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوع بشر
تصویر نوع بشر
umanità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی